جدول جو
جدول جو

معنی حسین نثاری - جستجوی لغت در جدول جو

حسین نثاری
(حُ سَ نِ نِ)
ابن عبدالله رومی. از کاتبان دولت عثمانی و متخلص به نثاری چلبی و در 1075 هجری قمری درگذشت. دیوان شعر ترکی دارد. (هدیه العارفین ج 1 ص 323)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سَ نِ)
ابن ابی بکر. محدث است. در تاریخ اسلام، محدث به عنوان فردی شناخته می شود که تلاش دارد تا سنت پیامبر اسلام را بدون هیچگونه تغییر یا تحریف، به نسل های بعدی منتقل کند. این افراد در جوامع علمی و دینی، از مقام والایی برخوردار بودند. مهم ترین ویژگی محدثان دقت در انتقال احادیث صحیح است، چرا که حفظ دقت در نقل، به ویژه در دوران هایی که دشمنان اسلام در حال تحریف آن بودند، امری ضروری بود.
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ حَ)
ابن اسماعیل بن مصطفی رومی. او راست: کشف الکروب که در 1205 هجری قمری تألیف کرده است. (هدیه العارفین ج 1 ص 327)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ ثَ)
مشهدی که در کلمه ثنائی در همین لغت نامه یاد شده است. در هدیه العارفین ج 1 ص 319 و 320در دو جلد یاد شده. نخستین را استاد فیض هندی دانسته، وفاتش را در 970 هجری قمری نگاشته و مثنوی ’نتایج الافکار’ در 10 هزار بیت به او نسبت داده است و دومین را پسر غیاث الدین علی متوفی 995 هجری قمری و صاحب دیوان شعر دانسته شده است. رجوع به ذریعه ج 9 ص 185 شود
لغت نامه دهخدا
(ثَ)
حسین بن عنایت (خواجه...) یکی از شعرای ایران. او در عهد سلاطین صفوی ملازمت خدمت ابراهیم میرزا داشت و دارای دیوانی است و بیت ذیل او راست:
زمان بی مهر و گیتی دشمن و دلدار مستغنی
مرا بر آرزوهای ثنائی خنده می آید.
(قاموس الاعلام)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ نَ)
ابن محمد بن علی مالکی. درگذشتۀ در مصر پیرامن 1060 هجری قمری 1650/ میلادی او راست: ’الاستعارات’ و جز آن. (معجم المؤلفین از ایضاح المکنون) (فهرست خدیوی)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ نَ)
امیر حسین نکساری، او راست: رساله فی ’یوم یأتی بعض آیات ربک...’. (کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا
(حُسَ نِ عَشْ شا)
ابن علی بن حسن بن محمد بن فارس عشاری بغدادی شافعی ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوعبدالله فقیه اصولی. قاضی بصره بود. در 1150 هجری قمری 1737/ میلادی متولد و در بصره به سال 1194 هجری قمری 1780/ میلادی درگذشت. او راست: الابحاث الرفیعه فی الرد علی الشیعه و دیوان شعر و جز آن. (معجم المؤلفین از اعلام زرکلی) (هدیه العارفین ج 1 ص 328) (الکشاف اسعد طلس)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ اَ)
ابن مسعودخان بن عبدالرحیم. عضو وزارت خارجه و کارپرداز کنسولی ایران در طربزون بود و مصباح السلطنه لقب میداشت. و پیش از 1312 هجری قمری درگذشت. او راست: تثبیه الصبیان در دستور زبان فارسی که در پایان آن تغییر خط فارسی را پیشنهاد کرده و در استانبول 1298 هجری قمری چاپ کرده است و نیزاو راست: نمونۀ افکار درباره تاریخ خط ایران در گذشته و حال. (ذریعه ج 4 ص 443 و ج 7 ص 180 و ج 8 ص 156)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن محمدتقی بن محمدعلی نوری مازندرانی محدث رجال شناس معاصر معروف به حاج میرزاحسین نوری در 1254 هجری قمری / 1838 میلادی در فومن مازندران متولد گشت و به عراق مهاجرت کرد و در نجف در17 جمادی دوم 1320 هجری قمری 1902/ میلادی درگذشت. او راست: ’فصل الخطاب فی تحریف الکتاب’ که موجب طعن بر وی گردید و کتابی بنام ’کشف الارتیاب’ در رد آن نوشته شدو حاجی نوری نیز ردی بر ’کشف الارتیاب’ نگاشت و حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی مؤلف ذریعه کتابی بنام ’النقداللطیف’ در محاکمه میان ایشان با تأیید حاجی نوری نگاشت. (ذریعه ج 10 ص 220). ونیز او راست: ’مستدرکات الوسائل’ که ذیلی است بر کتاب ’تفصیل وسائل الشیعه’ تألیف شیخ حر عاملی که در سه جلد بزرگ چاپ شده و اخیراً نیز در چندین مجلد تجدید چاپ شده است. دیگر از آثار او ’دارالسلام’ در خواب نما شدن و ’کشف الاستار’ و ’البدر المشعشع فی ذریه موسی المبرقع’ و ’تحفهالزائر’ و ’جنهالماوی’ و ’حاشیۀمنتهی المقال’ و ’سلامهالمرصاد’ و ’شاخۀ طوبی’ و ’صحیفۀ علویه’ و ’صحیفۀ سجادیۀ چهارم’ که ذیل است بر ’صحیفۀ سجادیه سوم’ تألیف عبدالله افندی و ’ظلمات الهاویه’ و ’فیض قدسی’ در تاریخ خاندان مجلسی و ’کلمه طیبه’ و ’لؤلؤ و مرجان’ که در آن به روضه خوانان تاخته و موجب دشمنی آنان و طعن بر وی گردید. و مستدرک مزار بحار و ’معالم العیر’ که مستدرک جلد هفدهم بحار است و ’مواقع النجوم’ و ’میزان السماء’ و ’النجم الثاقب’ و ’نفس الرحمان’ که در احوال سلمان فارسی است. وی شاگرد شیخ عبدالحسین، شیخ العراقین و شیخ مرتضی انصاری و حاجی ملا علی کنی و میرزا محمدحسن شیرازی وسید مهدی قزوینی و میرمحمدهاشم خوانساری بوده است ومعروف ترین شاگرد وی حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی مؤلف الذریعه و حاج شیخ عباس قمی میباشند. (ریحانه الادب) (هدیه الاحباب ص 180) (ذریعه) (اعیان الشیعه ج 27 ص 139) (ایضاح المکنون) (معجم المؤلفین) (هدیه العارفین ج 1 ص 330). قزوینی گوید: صاحب ترجمه کتاب خانه جامع و معتبری داشت که در ایران و عراق عرب نظیر آن در کمیت و کیفیت گویا یافت نمیشد ولی بعد از وفات او بکلی متفرق شد. وی پدرزن مرحوم شیخ فضل الله نوری مقیم تهران و جد مادری اولاد او بود و بسیاری از کتب نفیسۀ نادرۀ او را در شش سال قبل که راقم این سطور (قزوینی) به ایران مراجعت نمود نزد آقا ضیاءالدین نوری پسر شیخ فضل الله دید، ولی بعد از وفات او معلوم نشد عاقبت آن کتب به کجا انجامید. (وفیات معاصرین بقلم محمد قزوینی مجلۀ یادگار سال 3 شمارۀ5). مقداری از این کتب که نزد خاندان بهزادی در تهران بود توسط حاج آقا حسین بروجردی خریداری شد و به عراق عرب منتقل گردید و اکنون در نجف در کتاب خانه مدرسه بروجردی موجود است
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ نَ مَ)
ابن علی بن عبدالله مکنی به ابوعبدالله لغوی شاعر بصری. درگذشتۀ 385 هجری قمری 995/ میلادی اوراست: ’اسماء الفضه و الذهب’ و جز آن. (معجم المؤلفین از بغیه الوعاه 235) (کشف الظنون) (روضات الجنات) (هدیه العارفین ج 1 ص 306) (یتیمه الدهر ج 2 ص 126)
لغت نامه دهخدا
(نَجْ جا)
حسین بن محمد بن عبدالله حسین بن عبدالله یا محمد بن حسین نجار، مکنی به ابوالحسن یا ابوعبدالله. مؤسس فرقۀنجاریه است و در حوالی سنۀ 230 هجری قمری درگذشته است. رجوع به نجاریه و نیز رجوع به تاریخ مذاهب اسلام وترجمه الفرق بین الفرق ص 212 و مختصرالفرق ص 126 و ترجمه ملل و نحل شهرستانی ج 1 ص 104 و تعریفات جرجانی و ضحی الاسلام ج 3 ص 353 و تاریخ خاندان نوبختی ص 137 و نقض الفضائح 1 ص 17 و ص 131 و الفهرست ابن الندیم شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ نَ)
ابن محمد بن عبدالله بغدادی مکنی به ابوعبدالله از متکلمان جبری مذهب سدۀ سوم هجری متوفی در 220 هجری قمری 835/ میلادی او راست: ’الاستطاعه’ و ’الصفات و الاسماء’ و جز آنها. (معجم المؤلفین از ابن الندیم ص 179) (هدیه العارفین ج 1 ص 303) (الموشح ص 379)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن محمد بن فخربن علی ملقب به کمال الدین لاری. او راست: شرح رساله ’الحوراء و الزوراء’ که در 918 هجری قمری 1512/ میلادی تألیف کرده است. (کشف الظنون) (معجم المؤلفین) (هدیهالعارفین ج 1 ص 317) (ذریعه ج 13 ص 303) (روضات 161)
لغت نامه دهخدا